آقا کیارشآقا کیارش، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

عشق ما کیارش

13 ماهگی کیارش و جشن تولد 1 سالگی

1392/8/21 15:19
نویسنده : مامان و بابا
2,062 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم یه چند روزی بود که همه در حال تدارک یه جشن عالی برای تولدت بودیم ، با خاله بهناز و خاله لیلا و تارا جون رفتیم بازار، آخه چند وقت دیگه پاییز میاد و مدرسه ها باز میشه تارا هم که دیگه داره میره کلاس شیشم  کلی وسایل مدرسه میخواست، البته برای شما هم دفتر نقاشی باب اسفنجی خریدم، صبر کن پسرم نوبت مدرسه رفتن شما هم میرسه :)))‌ 

با راهنمایی خاله لیلا به خاطر تجربه 11 ساله ش توی خرید وسایل تولد، یه عالمه چیزای خوشگل برات خریدیم. از قبل با آقای پدر تصمیم گرفته بودیم که تم تولدت باب اسفنجی باشه، آخه شما خیلی این موجود زرد شلوار مکعبی رو دوست داری، بسیار از وسایلت خوشمان آمد، کلی چیزای خوشگل برات خریدم عزیزم ... همه وسیله هات خیلی با هم یه دفه ای جور شد یه پوستر خوشگل باب اسفنجی هم با بابا دیدیم و برات گرفتیم، شما که خیلی دوسش داری ولی باید تا تولد سالم بمونه مادر من ...

کیارش گلم امسال نشد که جشن تولدتو تو روز تولدت بگیریم آخه مامان دوست داشت همه مامانی بابایی ها ، خاله ها، عموها و عمه جون باشن تو جشنت، ولی تارا جون همون روز باید می رفت نیشابور مسابقات کشوری تنیس روی میز، به خاطر همین جشنت با 1 هفته تأخیر برگزار شد...

خاله لیلا و تارا جون و خاله بهناز از قبل اومدن خونمون تا توی کارا کمک مامان و آقای پدر کنن، مرسی تارا جونم که تو این شلوغی مراقب کیارش بودی و باهاش بازی میکردی

توی همین شلوغی دندون پنجم شما هم خواسته یه سرکی بکشه ببینه چه خبره :))) خوش اومدی دندون خان سفید

انقدر از دیدن وسایل رنگی ذوق میکردی و میدوییدی اینور اونور که ما ترجیح دادیم شما لالا کنی بعد تزییناتو انجام بدیم ولی شما اصلا خواب تو چشمای نازت نبود انگار، وقتی خوابیدی که کار تزیین تموم شد و همه خوابیدن، خاله بهناز میز تولدتو خیلی با ذوق و خوشگل چید، مرسی خاله جون

مامان که در همه حال فقط نظرات بسیار ارزشمندی! ارائه میداد، اقای پدر هم فقط اجرا میکرد نتیجه ی این همکاری اینه که میبینی

همه خیلی زحمت کشیدنو کمک مامان و آقای پدر کردن، از همگی ممنونیم مخصوصا خاله بهناز و خاله لیلا و تارا جون و سروش جون و یلدا جون...

 

 

اینم آقا کیارش خوشگل و خوش تیپ

 

کیک تولدت خیلی خوشگل شد این قسمت هم با همفکری و همکاری مامان و خاله بهناز و یه عالمه سر و کله زدن با آقای کیک پز به سرانجام رسید...

 

خیلی به همه خوش گذشت و همه چیز خوب بود، خداروشکر

عزیز دلم تو روزای آخر 13 ماهگیت یه کار جالب میکنی که مامان کلی خندش میگیره، بعد از آب خوردن دستتو می کنی توی لیوان آبت و شروع میکنی به آب بازی، بعد انگار که ریتم داشته باشه با هر حرکت دستت، یه حرکت رقص کومبولی هم میایی، دیگه ادم با آب خوردنم مگه میرقصه پسر جان :)))

مامانی و بابایی از مشهد برات یه قطار آوردن، خاله بهنازم که یه مدل دیگه ی قطار برای کادوی تولدت گرفته بود، حالا عشقت شده این دو تا قطار، وقتی روشنشون می کنیم کلی بالا پایین میری و از خودت صدا در میاری، قیافت حسابی دیدنیه اونموقع

کیارشم رفتیم سنگسر مراسم عروسی، اینجا یکی دیگه از سرزمینهای پدریه آقای پدره،  اولش از خواب بیدار شدی، حسابیم اخمالو، ولی یواش یواش دیدی اِ اِ اِ این که راست کار خودته، دیدی دست دست کردن نداره شما هم پیوستی به بقیه، کلی حال کردی بان اون همه آهنگ و رقص و نور و دست و ... 

 

وای پسرم، تو هم به جمع پیتزا خوران پیوستی اونم چه پیوستنی!!!، البته من و آقای پدر قبلا کله پاچه رو امتحان کرده بودیم ولی دیدیم نه هنوز علاقه ای به خوردنش از خودت نشان نمیدی ولی بدان و آگاه باش مامان و آقای پدر آخرش شمارو کله پاچه خورم می کنن، ببین کی گفتم ...

 

این از نوستالوژی های کوچیکیه مامانه که مثه قدیما توی پشه بند بخوابه، واسه همین خونه مامانی اینا پشه بند زدیم، شما کیف کردی از ذوقت نمی دونستی دیگه چیکار بکنی...

 

 

آقا این موتوره تارا جون نیست؟ کیارش وقتی اینو میبینی دوباره اون حس موتور دوستیت میزنه بالا انگار،  میری روش میشینی و هی جلو عقب میری و گاز میدی...

 

این حالت صورتت میگه که یه کاری داری میکنی :) کیارش! باز گوشی مامانو برداشتی پسر بلا؟؟؟ خیلی خوشحالی؟؟؟

 

چه عکس آقا پسر خوشگلی رو صفحه گوشیه مامانه!!!

 

وای پسر آقای من، 13 ماهگیت مبارک باشه عشقم، حالا پسرم 1 سال و 1 ماهش شده و روز به روزم آقاتر میشه...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (10)

behnaz
18 شهریور 92 21:27
الهی خاله فدات بشه
انشالله تولد 120 سالگیت عشق خاله


حنانه
20 شهریور 92 22:51
چه پسر خوشتیپی تولدت مبارک
مامان النا
14 مهر 92 17:02
سلام دوست خوبم وبلاگ قشنگی دارین و از اون قشنگ تر دسته گل نازتونه که خدا حفظش کنه لطفا اگه وقت کردین به ما هم سر بزنید خوشحال می شیم www.elena91.niniweblog.com
مامان آدرین
12 آبان 92 23:06
سلام دوست عزیزم از پیامی که برام گذاشتی ممنونم. بعد از دیدن پیامت مشتاق دیدار روی گل کیارش جون شدم. هزار ماشااله خیلی نازه امیدوارم خدا براتون حفظش کنه و همیشه در کنار هم شاد و خرم باشید. این دو تا جوجه طلایی ما علاوه بر همسن بودن خیلی چیزای مشترک دارن. خیلی خیلی برام جالب بود که تم تولد آدرین هم باب اسفنجی بود البته توی وبلاگش عکساش هست اگه دوست داشتید می تونید ببینید تازه تمام عکس های کیارش جونم دیدم علاوه بر اینکه کلی لذت بردیم کلی شگفت زده نیز شدیم باورتون نمیشه که بسیاری از لباس ها و حتی پتوی کیارش هم مثل آدرین می مونه خیلی خیلی جالبه نه؟ بازهم خیلی خوشحالم که با شما آشنا شدم و دوست دارم بیشتر با هم در ارتباط باشیم. ببوسید کیارش عزیز رو لطفاً.
مامان آدرين
14 آبان 92 8:03
سلام دوست جونم دوتا پيام برات گذاشتم ديدي؟ آخه جواب ندادي دوست دارم بدونم شما هم چه حسي داري ؟؟؟؟


سلام عزیزم دیدم خوندم لذتم بردم البته جواب همون پست و ندادم ولی تو نظرات جواب دادم واقعا جالبه برای همسرم که می خوندم کلی دو تایی دهنامون باز مونده بود...
خاله بهناز
18 آبان 92 9:04
کیارش جون از مامانت بپرس باب اسفنجی روی کیکت کجاست؟
میترا
20 آبان 92 13:50
وبلاگ جالبی دارید به منم رمز بده سلام عزیزم رمز برای مطلبای نیمه کارست تمام که بشه رمز برداشته میشه مرسی از لطفتون
خاله بهناز
20 آبان 92 14:59
مثل همیشه از دیدن عکسات کلی کیف کردم... خیلی دوست دارم
خاله بهناز
29 آبان 92 13:24
فدای اون دستای خوشگلت بشم که وقتی کسی نیست اینجوری نشون میدی
مهرانه
2 آذر 92 22:07
عزيزمي جوجه تولدت مبارك ببينم بزرگ ميشي مرد ميشي