آقا کیارشآقا کیارش، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

عشق ما کیارش

14 ماهگی کیارش

1392/9/1 0:14
نویسنده : مامان و بابا
2,120 بازدید
اشتراک گذاری

 عزیز دلم سالادخور شدی و تا سالاد رو غذات نباشه اصلن غذاتو نمیخوری... از این جهت خدا رو شكر به من رفتی :))) پسرم کیف میکنم از اون حالتی که قاشقو دستت میگیری، وقتی که با دقت و تلاش زياد خودت ميخواي به تنهايي قاشق و ببري سمت دهن کوچولوت تا غذا از توش نریزه، وقتی که اصرار می کنی خودت تخم مرغو بخوری...  ای جانم، مادر من، ذره ذره تلاشت برای بزرگ شدن و یاد گرفتن هر روز منو خوشحالتر و شاکرتر میکنه

 اينجا پارک جنگلیه با همراهيه خاله بهناز و خاله لیلا و تارا جون رفته بوديم، شما هم که عاشق آب بازي هستي كلي حال كردي

 

 

 

 

عزيزكم جشن تولد و فارغ التحصیلی سارا جونت بود، شما هم که همش می رفتی طرف لپ تاپ و میگفتی "نانای"، بعدم دستاتو می بردی بالا که الهه جون بغلت کنه و باهات برقصه، ای شيطونه ناقلا ;) البته اخيرا خودت  مدلای جدیدي به رقصيدنت اضافه کردی، می چرخی، دستاتو باز و بسته می کنی، تو بعضی صحنه ها به صورت خیلی تکنیکی!!! می شینی و بلند میشی، یه خورده دیگه تمرین کنی فک کنم بتونی آذری برقصی:))) فقط موندم این استعداد رقصیدن و از کی به ارث بردی از من یا آقاي پدر!!!؟؟؟

 کیارشم از وقتی که 2 هفته بودی نشستی با من و آقاي پدر به فوتبال ديدن اونم چه تیمی؟ استقلال، تیم مورد علاقه من و آقاي پدر، حالا هر وقت استقلال گل میزنه و من و آقاي پدر خوشحالی می کنیم شما هم یاد گرفتی دو تا دستاتو مشت می کنی و یه صداهای خوشحالی هم از خودت درمیاری و میری جلو تلویزیون، آقاي پدر هميشه میگه ما حق انتخابو به خودت میدیم که استقلالی باشی یا پرسپولیسی، ولی باید استقلالی بشی!!! می بینی چقدر آزادت گذاشته مادر :))) ولی من كه فک کنم به خاطر اين رفاقت عميقت با عمو حسين آخرشم مثل اون پرسپولیسی ميشي...

خودتم که کلا از وقتی راه افتادی پا به توپ میری و شوت می کنی... بعضی روزا با هم میریم تو حیاط و فوتبال بازی می کنیم... پسر ورزشکار من عاشقتم

 

انگار روي میز تلويزيونيه خونه ي ماماني اينا هم واسه ي شما يه جاي مخصوص در نظر گرفتن، بله؟!!!

 

پسرم، خاله پرستو اینا اومدن خونمون و اولش خواب بودی، بیدار که شدی آوین جون و بغل کردی و بوسيديش، خيلي خوب بلدي مهمون نوازي كني كيارش و من خيلي دوست دارم اين اخلاقتو

 

 

عكس العمل دوتاییتون به پرشين تون و عصر يخبندان خيلي بامزه بود

 

 آخری هم که دو تاييتون افتاده بودين رو تخت غش کرده بودین از خنده

 کیارشم آوین کوچولو  داره یواش یواش چهار دست و پا میره ... فردای شبی که اومده بود خونمون شما همش چهاردست و پا میرفتی ... آوین هم اولین دندوناش دراومد ... مثل اینکه خیلی رو هم تأثیر گذاشتین... البته شما هم کم نیاوردی و دندون شیشمیت دراومد:))

داريم  همدستي ميكنيم واسه ي يه شيطوني... من و شما با هم

 

 کیارشم با هم رفتیم کتاب فروشی و شما با دیدن اون همه کتاب از ذوقت نمیدونستی چکار کني،  یه کتاب نی نی تپلی واست گرفتم که موزیکاله خیلی خوشت اومده ازش طوری که تو ماشین برات خوندمش و صداهارو زدم، کلی کیف کردی با شعراش، با آهنگاش حرکات موزونم انجام میدادی... آخه شما هم مثل مامان عاشق کتابي، دوست دارم در آینده کتاب خوندن یکی از کارای معمولی و همیشگیه زندگیت بشه... 

 

یه قدو نیم قد هم برات گرفتم که کلی عکس نی نی روش هست که یکیشون نافش معلومه بهت میگم ناف نی نی کو؟ نشون میدی نافشو بعدم میگم ناف کیارش کو؟ ناف خودتو نشون میدی...

اين باب اسفنجي با تو چه كرده!!! ذوق و ببين تو رو خدا

 

عزيز من شيرين من 14 ماه از روزاي قشنگ با تو بودن گذشته، بدون كه نفس من و آقاي پدر فقط و فقط به نفس تو بنده

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

خاله بهناز
21 آبان 92 23:21
این پسر عشق منه عاشقشممممممم
مونا (مامی آدرین)
2 آذر 92 12:47
دوست جون راستی یادم رفت بگم دوباره یه شباهت دیگه این این سویشرت شلوار کیارش رو آدرین خردلیش رو داره البته کادوی تولدشه که خاله جونش براش از سها خریده این دو تا گل پسر دوقلو نیستند به نظر شما؟ اتفاقا کیارش سویی شرت و شلوار سها رنگ سبز و داره البته هنوز نپوشیده فک کنم اونو که ببینی دیگه مطمئن شی دوقلو هستن دوتاشون شهریوری هستن و تاریخ تولدشون هم که نزدیکه همه پس بالاخره باید یه شباهت هایی داشته باشن ....
مهرانه
2 آذر 92 22:02
كيارش جونم ميبينم كه جمع سالادخورا پيوستي جوجه
بابایی و مامانی
14 آذر 92 22:13
الهی قربون این پسر خوشگل و ناز و آقا و خوش خنده بریم .