آقا کیارشآقا کیارش، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

عشق ما کیارش

تولد تاراجون

1393/10/8 18:32
نویسنده : مامان و بابا
5,044 بازدید
اشتراک گذاری

 

27 آذر یکی از روزای خیلی خیلی مهمه تو زندگی خانواده ی ما، روزی که تارا خانم، عزیزدل خاله با قدمش زندگی همه ما رو تغییر داد، هر سال توی این روز همگی ما کنار هم جمع میشیم تا این روز و جشن بگیریم و به تارا بگیم که چقدر دوسش داریم محبت

 

شما هم سه ساله که ما رو تو این جشن همراهی میکنی و برای دوست جونت سنگ تموم میذاری، البته سالای قبل شما خیلی فینقیل بودی ولی امسال تلافی درآوردی و حسابی ترکوندی بوس

 

در این صحنه شما خیلی آهسته جمع رو برای دقایقی تنها گذاشتی تا هم رفع خستگی کنی و صد البته نگاهی کوتاه به کادوها بندازیخنده ما هم که حواسمون به شما نیست چشمک

 

به به، خاله لیلا جان و عمو باقر دوست داشتنی، تولد دختر خانمتون مبارک ایشالا که صد سالگیش و همین طور سلامت و شاد در کنار هم جشن بگیرینمحبت

 

ای جونم به بابایی و مامانی، ببین چه لبخندی به لب باباییه در کنار دختر کوچولوش، عزیز دلمی بابایی، عشقی مامانیبوس

 

حالا دیگه نوبتی هم باشه، نوبت خاندان تبیانیانه خنده، شما که حسابی دقیق شدی به کیک، مادر جان دوربین کدوم طرفه ؟!!!

 

اینم اصل کاری، خاله بهناز جون که رابطه ش با تارا سوای همه ست محبت

 

 بیا شمع ها رو فوت کن، تارا شمع ها رو فوت کن ...

 

 

 

حسابی پایکوبی کردی پسرم، یه خرده بغل بابایی استراحت کن راضی

 

این لحظه هم انقدر هنری!!! توسط آقای پدر ثبت شده، یه عکس خودگرفتم از خودشون بعدش انداختن که کَس دیگه ای این و به نام خودش نزنه خندونک

 

ببین خاله لیلا چقدر زحمت کشیده، دستت طلا خاله جون، دست همگی درد نکنه از عمه جون تارا تا خاله و بقیه ...

نوش جون همگی

 

 

 

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

خاله بی بی
16 اسفند 93 14:10
عزیزای دلم عاشقتونم همیشه سلامت و شاد باشین انشالله تولد 120 سالگی تاراجونم
خاله لیلا
19 اسفند 93 12:20
مرسی از دخترم که با وجودش به زندگیم معنا داد .مرسی از خاله جونش که تولد تارا را هم تو پیج پسر گلت گذاشتی .ممنون از خاله ها و عمه جون تارا که سنگ تمام گذاشتن و یک شب عالی برای ما درست کردن از همه مهمتر عزیزم کیارش که خاله عاشقشه از دو روز قبل امد کمک خاله و تارا رو کلی خوشحال کرد .تو مهمونی هم اقای مودب و گلی بود .عزیزم فدا بشم