یلدا مبارک
کیارش عزیزم، شب یلدا طولانی ترین شب ساله، ما ایرانی ها هر سال این شبو جشن میگیریم تا همیشه به یادمون باشه که بعد طولانی ترین شب هم خورشید طلوع خواهد کرد و همه جا رو پر از نور میکنه واسه همین ما دور هم جمع میشیم گل میگیم گل میشنویم حافظ میخونیم و منتظر طلوع خورشید میمونیم (البته اگه خواب اجازه بده ;) ) اینه رسم پاسداری از امید... بله
پسرکم این دومین شب یلدایی که شما تجربه ش میکنی، که از خدا میخواهیم صد و بیست شب یلدا رو با سلامتی و دل خوش ببینی، یلدای قبلی خیلی کوچولو بودی تازه چهار ماهت بود واسه همینه که واسه اولین بار میبینی هندونه خوردن توی سرمای زمستون چه حالی میده
یلدا امسال شنبه بود مامانی و بابایی تصمیم گرفتن بخاطر ما یک شب قبل مراسم شب یلدارو برگزار کنن.
چه کرده این خاله بهناز!!! تمام این سفره خوشگل که میبینی کار خاله بهناز هنرمنده، البته بعضی از ایده ها از من بود ;) اون دوتا کلاه خوشگلم ایده ی خاله لیلا هست
ها انگار حسابی خوشت اومده، خیلی کیف داره نه؟ مامانم باهات موافقه و حسابی پایه ست
مامان جون دیگه نمیتونستیم شما رو از روی میز بلند کنیم!!!
اما پسرم شب یلدا ما خونه باباجون بودیم شما هم که خوشحال که توی یه سال دوبار توی مهمونیه شب یلدا شرکت کردی و دوبار هندونه خوردی
حالا چرا اینقد رفتی تو فکر پسرم؟!! غصه نداره... اصن هر شب خودم واست شب یلدا میگیرم