2 ماهگی کیارش و اولین لبخند + اولین پیکنیک

پسر گلم اولین خنده خوشگلتو وقتی یه ماه و پنج روزت بود ساعت 5 صبح به مامانی هدیه دادی

امیدوارم همیشه خنده رو لبهات باشه و دنیا به روت بخنده عزیز دل من

کیارشم اولین بار که با هم رفتیم پیکنیکت 1 ماه و 12 روزت بود، کلی عکس گرفتیم ازت مادر من، اما عکساشم به دلایلی موجود نیست!!! :))) 

می خواستیم بیاییم خونه گذاشته بودمت تو کریر، یکی یکی مامانی، خاله بهناز، خاله لیلا، تارا جون، خاله شمسی و سارا رو که بالا سرت بودن نگاه می کردی، فکر کنم تو فکرشون بودی چون برای اولین بار تو ماشین نخوابیدی

 یه روز مامان هوس کرد لباسای بیمارستانتو تنت کنه ببینه چقدر تغییر کردی، اینجا 1 ماه و 20 روزته

اینم عکس از روز اول بیمارستان با همین لباسا، میتونی ببینی چقد تغییر کردی :)

 مامان می خواست ببینه با عروسکات بازی میکنی یا نه، که دید نخیرررررررر شما اصن بهشون نگا هم نمینداری

انگاری حسابی از مصاحبت با عروسکات خسته شدی !!! ببین چه خواب عمیقی رفتی :)))

پسرم، تو روزای آخر ماه دوم زندگیت، برای همه دست و پا می زنی، حرف  می زنی و کلی می خندی، کلا روابط اجتماعی بالایی داری فدات شم 

خیلی هم پر جنب و جوشی، با صداهای مختلف ابراز احساسات می کنی، تازه هم یاد گرفتی سرت رو برای چند ثانیه طولانی نگه میداری وای که چقد هنرمندی شما :)))

 ببین چجوری میخوابی، محو نگا کردنت میشم وقتی که خوابی ...

پسرکم دو ماهت شد تولدت مبارک

 خاله بهناز برای 2 ماهگیت هم یه تولد با مزه گرفت، البته خودت زیاد حال نداشتی اخه واکسن 2 ماهگیتو زده بودی و یه خرده تب داشتی، با خاله لیلا رفتیم برای واکسنت، خاله پاهای توپولتو نگه داشته بود و شما هم که خدایی خیلی آقایی، فقط همون لحظه گریه کردی و زود آروم شدی عزیز