3 ماهگی کیارش و جیغ بنفش+اولین اصلاح

مادر من توی روزای اول سه ماهگیت خیلی بلا شدی خودتو تو بغلم میکشی بالا تا شیر بخوری

امروز یه کار جالب کردی روی بابا خوابیدیو خوابت برد انگار جات خیلی گرم و نرم بود چون واسه ی یه مدت طولانی جم نمیخوردی، من و شما هم که باور میکنیم آقای پدر هم خوابه ;) مثلن :))) امروز 13 آبانه شما هم  66 روزت شده پسرم

 بابا رو بوس می کنی؟؟؟ پس مامان چی، من دلم آب میشه آخه

فدای انگشتای پاهای توپولیت بشم من الهی

 خونه مامانی که بودیم برای تارا دست و پا می زدی و ذوق میکردی و اولین جیغتو واسه  تارا کشیدی. حیغات انقدر بلند بود که بابایی باورش نمیشد شمایی پسرم. فیلمشم هست خیلی خوبه که فیلم همه ی، اولین کاراتو ،دارم و میتونم بهت نشون بدم عسل مامان

با یلدا هم دوست شدی و حسابی براش جیغ میکشی

نگاه کن چجوری بیدار میشی، خیلی خوبه که وقتی بزرگ شدی ببینی این عکسا رو

 کلی عکس با این ژست داری آقا شما تکواندو کار می کنین؟

کیارش 2 ماه و 10 روزت بود که خاله بهناز اومد خونمون و یه سری کتاب تاتی برات هديه آورد، بهت قول ميدم آخرش بشي مثه خودم عشق كتاب!

من و بابا تصمیم گرفتیم موهاتو کوتاه کنیم اینجوری شد که اولین اصلاحت توسط بابا انجام شد خیلی پسر خوبی بودی و بابا راحت موهاتو کوتاه کرد.

قبل از اصلاح :)))

بعد از اصلاح :)))))

سر این عکس کلی خندیدیم با خاله بهناززززززززززز

 2 ماه و 18 روزت بود که خودتو تو بغلم بلند کردی و نشستی پسر زرنگم

روزای آخر سه ماهگیتم جلوی tv کارتون می دیدی

می خوای بری خونه خاله شمسی مامان کلی لباس تنت کرده تا سرما نخوری...

خونه خاله لیلا چادر مامان مهینو چنگ میزدی خوشت اومده بود ای پسر بلا...

ببین چجوری میخوابی دارم فک میکنم وقتی بزرگ بشی بازم همین مدلی میخواببی یا نه؟؟؟

اینم از تولد سه ماهگیت

کیارشم بالاخره تولد 3 ماهگیتو خونه خودمون بودیم مامانی و بابایی و خاله بهناز و خاله لیلا و عمو باقر اومدن خونمون، اول صبح که بیدار شدی اولین غلتتو زدی اینم از کادویی که تو به ما تو روز تولدت دادی پسرکم :))) وقتی بردمت برای چکاپ ماهیانت، رو تخت دکتر هم غلت زدی دیگه باید مواظب باشم پسرررر