آقا کیارشآقا کیارش، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

عشق ما کیارش

7 ماهگی کیارش و اولین عید نوروز

1392/8/30 23:58
نویسنده : مامان و بابا
2,423 بازدید
اشتراک گذاری

 کیارش گلم، باید از روز اول 6 ماهگیت یواش یواش آب و حریره بادوم میخوردی، مامان شروع کرد بهت حریره بادوم و فرنی دادن، ولی شما اصلا خوشت نیومد :( یعنی یه جورایی هم میخوردی هم نمیخوردی، یه وقتایی خیلی آقا می شستی جلوی tv تو بغل بابا و با لذت فرنی رو میخوردی و  یه وقتایی هم که اصن لب نمی زدی...

 

 

 

ببین چجوری تلویزیون نگاه میکنی یعنی مات میشی توی صفحه، ول کنم نیستی

 

 

از روزای اول 7 ماهگیت گذاشتیمت تو روروئک، اولین بار یه قدم رفتی جلو یه قدم برگشتی عقب، کلی هم ذوق داری سوار ماشینت بشی و بوق بزنی

 

 

کیارش وقتی یه نفر باهات بازی میکنه بعدش که میره شما صداش می کنین دلت میخواد بازم باهات بازی کنه، خاله مهرانه اومده بود خونمون که طبق معمول هر سال! لباسای مامانو خونه تکونی کنه :))) با خاله مهرانه رفتیم ددر و دور دور، همونجا بود كه یه سری کتاب که خیلی وقت بود دنبالش بودمو پیدا کردم و برات گرفتم کلي سرمست شدم

 

 

تو این دو روز کلی با مهرانه بازی کردین کلی با هم جور شدین، بعد رفتنش شما هی دنبالش میگشتی توی خونه ...  یواش یواش بوی عید داره میاد، خونه تکونی ها شروع شده.... شما هم این وسطا هی قل میخوری هی قل میخوری :)))

 

بعد از خونه تکونی، تختتو اومدن نصب کردن، آخه تا حالا تو گهواره لالا می کردی یا رو تخت مامان و بابا، ولی دیگه پسرم مردددددد شده توی تخت خودش میخوابه :))) تازه شم، تازگیا وقتی دست چپتو میگیرم رو دست راستت بلند میشیو میشینی 

 

22 اسفند هم تولد مامان بود، وقتی که رفتیم خونه مامانی، همه برام تولد گرفتن، کلی هم خوش گذشت

 

 

خورشید خانوم رفت؟؟؟؟؟؟

 

 

اینم حموم رفتنت قبل از اولین عید نوروزت 

 

حالا سال تحویل شده و تو اولین نوروزتو تجربه کردی 

نوروزت مبارک عشممم

 

بعد تحویل سال رفتیم باباجون و مامان جونو ببینیم، اینم تو و باباجون

 

اینم تو و تارا جون ...

 

بالاخره یه عکس از خودمو خودتو اقای پدر

روز دوم فروردین گفتی بابابابا....

وقتی هم که خاله لیلا و عمو باقر عیدیتو (ماشین دیوونه) دادن انقدر ذوق کردی و محو نگاه کردن بهش شدی که یادت رفت به جایی تکیه ندادی و تمام مدت نشستی...

 

کیارش بابا بهت یاد داده با دست راستت خیلی شیک و زیبا دست میدی ... وقتی بهت میگیم کیارش دست بده... شما هم زود دستتو میاری جلو و دست میدی...

تازه وقتی میگیم بزن قدش دستتو میاری بالا و می زنی به دست ما...

 

از پنجم فروردین هم که دیگه خیلی خوب می شستی (البته اینجا خوابیدی :)))!!!)

 

ببین چجوری میخوابی، مامان دلش ضعف میره واسه خوابیدنت... اینجا دیگه هفت ماهته

 

 

 

حالا دیگه باید بگم: تولد عید شما مبارک

عزیز دلم 7 ماهگیت تو روزای عید بود، بابا هم خونه بودو با هم کلی عکسای خوشگل ازت گرفتیم...

الهی فدای چال انگشتات بشم مامان جان، چقدر پسرم اقاست

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

tara
24 مرداد 92 0:18
چه آقا !
behnaz
25 مرداد 92 19:05
خیلی آقایی
بهناز
15 مهر 92 23:00
الهی من فدای تو پسر آقا بشم خیلی ماههییی عاشق عکستم که تو روروکی